skip to main
|
skip to sidebar
آمدم، نبودید...
۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه
Anonymous 10
همچنان که پیش میرود
ستاره های اکلیلی
از آسمان به خاک می افتند
و قلبهای کوچک بازیگوش
از حس گریه میترکند...
۱ نظر:
ناشناس گفت...
بعضی از شعرات دل ِ آدمو درد میاره، بد جوری
۶ تیر ۱۳۸۷ ساعت ۲۳:۴۶
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
محسن رحیمی
هر منطقی،به هر اندازه قدرت استدلال و توجیه داشته باشد ، نمیتواند از اندوه بجامانده از یک فاجعه بکاهد...
مشاهده نمایه کامل من
پيوندها
Miss Anonymous
آب هندوانه
آرمیتا
الیزه
حاج مارانای بهشتی
حیاط دیوانه خانه
خانه روشنان
در باب رویایی
شبکهی تارعنکبوتی رنگین به روایت ساسان م. ک. عاصي
نازلی دختر آيدين
نقرۀ اثیر
نيسي
همه چی و هیج چی
بايگانی وبلاگ
◄
2017
(2)
◄
مارس
(2)
◄
2009
(4)
◄
مهٔ
(1)
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
▼
2008
(28)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(2)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(3)
▼
ژوئن
(5)
...
Anonymous 10
Anonymous 9
آن شب که تو...
واحه
◄
مهٔ
(7)
◄
آوریل
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(3)
◄
2007
(12)
◄
نوامبر
(2)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(2)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(3)
◄
2006
(4)
◄
مارس
(3)
◄
فوریهٔ
(1)
Free counter
۱ نظر:
بعضی از شعرات دل ِ آدمو درد میاره، بد جوری
ارسال یک نظر