۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

من ، تو ، آب و تش

دلم صدا میخواهد
صدا صدا واز نهان
در دل من
دلم صدا میخواهد
صدا بزن
دلم هوا میخواهد، تو را می تو را می….می
می – دل - تنگ – سنگ – آواز
من تو وآواز و نی ، خواب و
تنم نوا دارد، صدا می خواهد
تنم صدا می دهد
به تو که میخورم صدا می دهم
آه
آبِ تن آب تنی میکنم
آب ، تن آبِ تن
تن تن تتن
تن تن تتن تن
دم دم ددم دم
تق تق تتق تق
تن تو – شلاق من
خواب و هروله
خواب و نفس ، نفس
نفس ، هروله نفس
من میمکم مر مر
من میمکم شانه – من از شانه تو
تاب میخورم
موی آشفته شانه میزنی
میزن
مرا تاب میدهی
دستت بده ، دستت بده
تفاله میشوم من مچاله می…می می
چون سرو سرافراز بر آیینه در
چون سرو خرامان به نهانخانه تن
من شانه میزنم ، من شانه میمکم
مستانه میمکم
تو کوزه میشوی آب میتراود از
شکاف گرم
من مار میشوم به تو خانه میکنم
من آب میشوم
من هوس ، هوس
نارنج میکنم ز بلندای قامتت
آب از تو
من عطش
18/2/86

۱ نظر:

K. گفت...

به گمونم که من بودم :ی