۱۳۸۷ خرداد ۱۱, شنبه

Anonymous 8


ميخواستم شعري بسازم
شعري كه تو
چونان چلنگران كه داس
چونان برزيگران كه برنج
بيتي كه تو
بيتي تا برويد و بيتي كه بِدرَوَد
ميخواستم شعري بسازمت
دير آمدي اما
يا زود رفته اي...

۱۳۸۷ خرداد ۵, یکشنبه

Online Poetry

حرفی بزن
چیزی بگو
هرچه باشد
از زندگی ،یا از مرگ
اما بگو
بگو بگو بگو
چراکه لبهای تو زیباترین حرفهاست
وقتی که بغض میکنی
یا حرف که میزنی حتی
لبهای توست ،زیباترینِ حرفهاست
چیزی بگو ، بگو بگو بگو
من ، تن ، طنین، صدا
تو ، لب ، صدا ، رها
حرفی بزن
مرگ اگر نباشد ، اشک تو سست ترین پیوندهاست
مرگم نشو
اشک تو میشوم ، صدا کن-اَم
حرفی بزن،
حتی اگر بدرود

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

Anonymous 6

1
انقياد
دهخدا :
[ اِ ] [ ع مص ] گردن دادن و کشيده شدن ستور. (منتهي الارب ) (ناظم الاطباء). کشيده شدن ستور. (از اقرب الموارد). کشيده ...
معین :
[ ( ا ) ] [ (مص م .)(اِمص .) ] 1 ـ رام شدن ، مطيع شدن . 2 ـ فرمانبرداري . 3 ـ فروتني . ج . انقيادات .
انتر
دهخدا :
[ اَ ت َ ] [ اِ ] عنتر. رجوع به عنتر شود.

انترج
دهخدا :
[ اُ ت ُ رُ ] [ اِ ] يکي از انواع ترنج است که اترج نيز گويند. (از شعوري ج 1 ورق 144 ب ). ترنج . (از ناظم الاطباء).

انترسان
دهخدا :
[ اَ ت ِ رِ ] [ فرانسوي ، ص ] جالب . جالب توجه . شايان دقت . جاذب . (از فرهنگ فرانسه - فارسي سعيد نفيسي ).

انترلاکن
دهخدا :
[ اَ ت ِ ک ِ ] [ اِخ ] رجوع به اينترلاکن شود.

انترن
دهخدا :
[ اَ ت ِ ] [ فرانسوي ، اِ ] دانش آموز شبانه روزي . کارآموز. کارورز. (فرهنگ فارسي معين ).
معین :
[ (اَ ت) ] [ (ا.) ] 1 ـ دانش آموز شبانه ـ روزي . 2 ـ كارآموز پزشكي در بيمارستان .

انترناسيوناليسم
دهخدا :
[ اَ ت ِ سي ُ ] [ فرانسوي ، اِ ] در اصطلاح سياسي ، عقيده طرفداران اتحاد بين المللي ممالک جهان و ملتهاي آنها. (از فرهنگ ...

انتره
دهخدا :
[ ] [ اِ ] قسمي است از غله . (مويد الفضلاء).

انتريگ
دهخدا :
[ اَ ] [ فرانسوي ، اِ ] در اصطلاح رمان نويسي ، وقايع و حوادث مختلف که بوسيله آنها مطلب اصلي پرورانده شود و گره...
انترپل
معین :
[ (ا ت پ) ] [ (ا.) ] اتحاديه همكاري بين المللي كه براساس تشريك مساعي و همكاري متقابل دولت ها براي مبارزه ...

انترناسيونال

معین :
[ (اَ ت) ] [ (ص .) ] بين الملل ، جهاني ، جهان وطني .


انتريك

معین :
[ ( اَ ) ] [ (اِ.) ] وقايع و حوادث مختلفي كه به وسيله آن ها مطلب اصلي پرورانده شود و گره يك قطعه را تشكي...

استانتر
دهخدا :
[ اِ تا ت ُ ] [ اِخ ] در اساطير يوناني يکي از رزم آوران يونان ، قهرمان محاربه تروا. وي آوازي مهيب داشت .
تازانتر
دهخدا :
[ ت َ ] [ ص تفضيلي ] باسرعت تر. باعجله تر.

سانتر
دهخدا :
[ ت ُ ] [ فرانسوي ، اِ ] نژاد انسان وحشي ، زنده . اساس افسانه ها است مابين پليون و اُسا

[ ت ِ ] [ اِخ ] ژان باتيست (1658 - 1717م .) نقاش فرانسوي که در تاريخ و تصوير مهارت داشت . وي در مانيي ...

[ ت ِ ] [ اِخ ] آنتوان ژوزف (1752 - 1809م .) مرد انقلابي فرانسه است . در پاريس متولد شد. وي نهايت درست...


معین :
[ ] [ (اِمص .) ] 1 ـ ارسال توپ براي بازيكن خودي . (فوتبال ). 2 ـ بازيكني كه معمولاً جلوتر از ديگران بازي ...

سرکلانتر
دهخدا :

[ س َ ک َ ت َ ] [ اِ مرکب ] رئيس کلانتري . رئيس پليس . (فرهنگ فارسي معين ).

نتایج 16 تا 30 از 38 قنات کلانتر
دهخدا :
[ قَ ک َ ت َ ] [ اِخ ] ده کوچکي است از دهستان سبزواران بخش مرکزي شهرستان جيرفت ، واقع در 7هزارگزي جنوب خاوري سبزواران و 4هز...

کلانتر
دهخدا :
[ ک َ ت َ ] [ ص تفضيلي ، اِ مرکب ] بزرگتر. عظيم تر. (ناظم الاطباء). بزرگتر قوم . (فرهنگ فارسي معين ). از کلان + تر (علامت تفضيل )، بزرگ...

[ ک َ ت َ ] [ اِخ ] دهي از دهستان گرمادوز است که در بخش کليبر شهرستان اهر واقع است و110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافياي...

[ ک َ ت َ ] [ اِخ ] دهي از دهستان آغيمون است که در بخش مرکزي شهرستان سراب واقع است و342 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافياي...

[ ک َ ت َ ] [ اِخ ] دهي از دهستان مانه است که در بخش مانه شهرستان بجنورد واقع است و351 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافيايي...

گرانتر
دهخدا :
[ گِ ت َ ] [ ص تفضيلي ] رجوع به معاني گران شود.

كلانتر

معین :
[ (كَ تَ) ] [ (ص تف .)(ص .) ] 1 ـ بزرگتر، عظيم تر. 2 ـ رييس كلانتري .

پلاتوسانترال
دهخدا :
[ پْلا / پ ِ ] [ اِخ ] ماسيف سانترال . نام نجدي شامل يک پنجم مساحت فرانسه داراي رصيف هائي مدرّج و به طبقات که بر فراز آنها ...

تئوفيلانتروپ
دهخدا :
[ ت ِ ءُ رُپ ْ ] [ اِخ ] ماخوذ از يوناني : تئوس = خدا، فيلو = دوست و آنتروپوس = انسان . نامي است که در دوره «دي...
تئوفيلانتروپي
دهخدا :
[ ت ِ ءُ رُ ] [ فرانسوي ، اِ مرکب ] نظريه تئوفيلانتروپها که مبتني است بر عشق خدا و انسانها. رجوع به ماده قبل شود.

ديسانتري
دهخدا :
[ ] [ فرانسوي ، اِ ] ديسانطريا. (دزي ج 1 ص 481).ذوسنطاريا معرب از يوناني دوسنترياست . اسهال خوني .

معین :
[ (ت) ] [ (اِ.) ] اسهال خوني .


سانتربيت
دهخدا :
[ ت ِ ] [ فرانسوي ، اِ ] در اصطلاح علمي رشد و نمو سلول از خارج بداخل است . رجوع به گياه شناسي ثابتي ص 47، 286، 295، 323، 354،...

سانتروزوم
دهخدا :
[ رُ زُم ْ ] [ فرانسوي ، اِ ] نام يکي از چهار قسم سلولهاي حيواني است و در بسياري از سلولها نزديک هسته جسم شفاف همگني...

سانتريول
دهخدا :
[ يُل ْ ] [ فرانسوي ، اِ ] دانه مرکزي که نزديک به هسته ميباشد ناميده ميشد که امروز بجميعکره هادي و جسم وسطي گفته ميشود و لفظ سا...


معین :
[ (ت ر ي) ] [ (اِ.) ] ذره مركزي ميان تن ، ميانك . (فره ).

و این منم
شعر مجسم بی وزن
شعر مجسم حاشیه....





۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه

من ، تو ، آب و تش

دلم صدا میخواهد
صدا صدا واز نهان
در دل من
دلم صدا میخواهد
صدا بزن
دلم هوا میخواهد، تو را می تو را می….می
می – دل - تنگ – سنگ – آواز
من تو وآواز و نی ، خواب و
تنم نوا دارد، صدا می خواهد
تنم صدا می دهد
به تو که میخورم صدا می دهم
آه
آبِ تن آب تنی میکنم
آب ، تن آبِ تن
تن تن تتن
تن تن تتن تن
دم دم ددم دم
تق تق تتق تق
تن تو – شلاق من
خواب و هروله
خواب و نفس ، نفس
نفس ، هروله نفس
من میمکم مر مر
من میمکم شانه – من از شانه تو
تاب میخورم
موی آشفته شانه میزنی
میزن
مرا تاب میدهی
دستت بده ، دستت بده
تفاله میشوم من مچاله می…می می
چون سرو سرافراز بر آیینه در
چون سرو خرامان به نهانخانه تن
من شانه میزنم ، من شانه میمکم
مستانه میمکم
تو کوزه میشوی آب میتراود از
شکاف گرم
من مار میشوم به تو خانه میکنم
من آب میشوم
من هوس ، هوس
نارنج میکنم ز بلندای قامتت
آب از تو
من عطش
18/2/86

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۳, جمعه

ديروز اول مِي ماه است...



"اردشير محصص"

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

تشویش مجسم دو حماسه

در طول شب
از مرگ نهراسیدیم
و در احتضار مرگ
از پیمودن طول شب
و چنین شد که باز فرو غلطیدیم

-

در عین ترس از مرگ نهراسیدیم
و در عین مرگ
از خندیدن با صدای بلند
و چنین شد
که خندان خندان
به صبح رسیدیم

When i was young

- بر ماسه زاران
دو حماسه جاریست
" آب و آفتاب"
بر ماسه زاران اما
دو حماسه جاریست
"خون و انسان"
بر ماسه زاران اما
شب فرو میرسد و
ماه
بر ماسه زاران اینک
یحیایٍ تعمید هر اسفند
بر ماسه زاران

اندوه
بر ماسه زاران
تکرار

12/2/87