هر آنكه فراموش دمي
هوش مي
آنكه هر چيز در آينده كه مي – مي – مي
آنكه زن
آنكه پيرهن – چاك و عرق كرده و خندان لب و مست
آنكه زلف آشفته و خوي كرده و خندان لب و مست
آنكه مست ، هست
بي هيچ بيش و كم
هر آنكه هوش مي ، فراموش مي ، در آغوش مي
آنكه ميگويد آري يا ميگويد نه ، آنگه برشت
يا جسارت آنكه ميگويد آري يا ميگويد نه ، آنگه برشت
فراموش ميشوم
گرم آغوش ميشوم ، لب تر ميكنم ، لب ميگزم ، ميخورم لب-ا-لب
آغوش ميفشارم ؛ نارنج ؛ تلي كرده برون سو ؛
بي آهو تر از آنيد ؛ به نيرو تر از آنيد
خيزيد و خز آريد .... همي دست بر اريد
بر آريد ؛ بر آريد ؛ برآريم و دعائي بكنيم ؛ زجائي بكنيم ، زجائي بكنيم
آنكه من ، كه من ميگويد مگريز ، ميگويد آنكه من ميگويم ، من نوشت