بعضی وقتها که دلتنگ تو میشوم
خطوط را یک به یک
که تجزیه میکنم
بعضی وقتها که دلتنگ تو میشوم
"دوستات دارم" که نباشی
سردم کنند اگر
بادانِ هرچه باد
سردم کنند
هر زمان
در نیمشبانِ ساعتِ چرخ
در بوی آهک و مرگ
در بوی آهک و زنگ
بعضی وقتها که "دوست دارم که" نباشی
دلتنگ میشوم
سردم کنند اگر
در وادیِ دستان مرگ
مرگ
آهکِ زنده میشود
در گلوگاه ترس
دلتنگ میشوم
من و آهک و سوتِ ترن
تا پیچ مرگ
تا احتضار هر نفس
مرگام شوی اگر
تو را تنگ میکِشم
میکِشم تو را وُ ناز میکنی
مرگام شو تا تو را کِشم
نازم توئی
که شانه میکنمات
با پنجههای ترس
در پیچ هر ترن
در احتضار خط
در هر خَس ِ نفس